سلامت روان نوزاد از مهم ترین مباحثی است که شاید کمتر به آن پرداخته شود ولی بسیار حائز اهمیت است.
روانشناسی نوزاد، همان توانایی در حال رشد کودک از بدو تولد تا سه سالگی برای تجربه، تنظیم (مدیریت) و بیان احساسات، تشکیل روابط بین فردی نزدیک و امن، کاوش و تسلط بر محیط و یادگیری است – همه اینها در زمینه خانواده، جامعه و انتظارات فرهنگی برای کودکان خردسال رخ میدهد. واژه در حال رشد بودن یادآوری میکند که رشد و تغییر در سه سال اول زندگی با سرعت فوقالعادهای صورت میگیرد.
نوزادان و خردسالان به شدت به بزرگسالان وابسته هستند تا به آنها کمک کنند احساسات خود را تجربه، تنظیم و بیان کنند. نوزادان و خردسالان از طریق روابط بین فردی نزدیک و امن با والدین و مراقبین دیگر، یاد میگیرند که مردم از آنها چه انتظاری دارند و آنها میتوانند از دیگران چه انتظاری داشته باشند. میل به کاوش و تسلط بر محیط در انسانها ذاتی است. مشارکت فعال نوزادان و خردسالان در یادگیری و رشد خود، یک جنبه مهم از سلامت روان آنها است. از طرفی خانواده و جامعه مکانهایی هستند که نوزادان و خردسالان در آنها یاد میگیرند احساسات و تجربیات خود را با مراقبین مهم و کودکان دیگر به اشتراک بگذارند و ارتباط برقرار کنند. داشتن یک حس در حال رشد از خود به عنوان افراد توانمند، مؤثر و ارزشمند، یک جنبه مهم از روانشناسی نوزاد است.
فرهنگ نیز از عوامل تاثرگذار بر هر جنبه از رشد انسان است، از جمله چگونگی درک روانشناسی نوزاد، اهداف و انتظارات بزرگسالان برای رشد کودکان خردسال و شیوههای فرزندپروری که توسط والدین و مراقبین استفاده میشود.
چرا شناختن موضوع سلامت روان نوزاد مهم است؟
در دوران نوزدی، مغز کودک به سرعت در حال رشد است و پایه و اساس نحوه ارتباط کودک با دیگران، مدیریت و بیان احساسات و یادگیری او در حال شکلگیری است. به همین دلیل، اگر علائم هشداردهنده مشکلات روانشناسی نوزاد ظاهر شوند، مداخلات در این مرحله میتوانند تأثیر قدرتمندتر و ماندگاری بیشتری نسبت به مداخلات در مراحل بعدی رشد داشته باشند. بنابراین، مهم است که وضعیت سلامت روان نوزاد را کنترل کنیم، بدانیم چه عواملی بر آن تأثیر میگذارند و علائم هشداردهندهای که نشان میدهند کودک ممکن است در برخی موارد دچار مشکل باشد را درک کنیم.
چه عواملی بر سلامت روان نوزاد تأثیر میگذارند؟
وابستگی
رابطه نوزاد با مراقب خود بزرگترین تأثیر را بر سلامت روان او دارد. این مراقبین شامل والدین بیولوژیکی کودک، والدین خوانده، والدین فرزندخوانده، پدربزرگها و مادربزرگها، ارائه دهندگان مراقبت و آموزش کودک و همچنین سایر بزرگسالان مهمی که مراقبت اصلی و پرورش نوزادان و خردسالان را بر عهده دارند، میشوند. نوزادان با تمایل ذاتی برای جستجوی دیگران و نگاه کردن به مراقبین خود برای پاسخگویی عاطفی به آنها متولد میشوند. هنگامی که این اتفاق نیفتد (به دلیل عوامل مختلف مانند استرس والدین، افسردگی، عدم آگاهی از نحوه پاسخگویی، بیماری، بیخانمانی، بستری شدن در بیمارستان، سابقه سوء استفاده، چالشهای وابستگی و آسیبپذیری روانشناختی)، کودک دچار اختلال میشود.
به همین دلیل، یک رابطه امن، پاسخگو، قابل پیشبینی و پایدار با یک مراقب میتواند منجر به رفاه کلی نوزاد و توانایی مدیریت مؤثر استرس شود؛ و همچنین زمینه را برای همه توسعههای دیگر – جسمی، حرکتی، زبانی و شناختی – فراهم میکند. این در تضاد شدید با یک رابطه ناسالم (به دلیل عدم پاسخگویی مراقب، پاسخهای خشن یا رویکرد ناسازگار) است که میتواند منجر به قرار دادن کودک در معرض خطر بالاتر شکست تحصیلی، مشکلات اجتماعی، مسائل پزشکی، مصرف مواد و مسائل سلامت روان (مانند افسردگی) شود.
نوزادان ویژگی های منحصر به فردی دارند
نوزادان با شخصیتها و خلق و خوی خاص خود متولد میشوند (یعنی تفاوتهای فردی در پاسخگویی فیزیولوژیکی، از جمله نحوه واکنش عاطفی نوزاد به افراد و اشیاء). طبق گفته دو نظریهپرداز، توماس و چس، که در اواخر دهه 1970 به طور گسترده خلق و خوی کودک را مطالعه کردند، سه خلق و خوی اصلی عبارتند از:
کودکان آسان معمولاً دارای خلق و خوی مثبت و رویکردهای مثبت به موقعیتهای جدید هستند. آنها به خوبی با تغییر سازگار میشوند. کودکان آسان در الگوهای خواب، غذا خوردن و دفع خود تا حدودی قابل پیشبینی هستند.
کودکان دشوار معمولاً الگوهای خواب، غذا خوردن و دفع نامنظمی دارند. آنها اغلب خلق و خوی منفی را تجربه میکنند و از چیزهای جدید فاصله میگیرند. کودکان دشوار در تغییر کند یا غیرقابل انطباق هستند.
کودکان کند به گرم شدن ممکن است به موقعیتهای جدید به شیوهای منفی اما خفیف واکنش نشان دهند. آنها از نظر سطح فعالیت پایین هستند و تمایل دارند در موقعیتهای جدید کنارهگیری کنند. این کودکان بیشتر احتمال دارد زمانی که با روشی که ویژگیهای خلق و خوی آنها را رعایت میکند، مورد توجه قرار گیرند، گرم شوند.
نکته مهم این است که هنگامی که صحبت از خلق و خوی میشود، عاملی که بزرگترین نقش را در روانشناسی نوزاد ایفا میکند، میزان تطابق خلق و خوی کودک با محیط او است – که به آن «تناسب مناسب» نیز میگویند. عدم تناسب زمانی رخ میدهد که خلق و خوی نوزاد مورد احترام قرار نگیرد و در آن جای داده نشود. بنابراین، خلق و خوی طبیعی مراقب و روش فرزندپروری او ممکن است برای یک کودک کاملاً مناسب باشد، در حالی که ممکن است برای کودک دیگر مناسب نباشد. در چنین مواردی، مهم است که پاسخ مراقب تغییر کند تا «تناسب مناسب» حاصل شود و کودک بتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد.
علائم مشکلات سلامت روان نوزاد چیست؟
از آنجا که یک نوزاد یا کودک بسیار خردسال نمیتواند به ما بگوید که چه مشکلی دارند، مهم است که علائم هشداردهنده مانند موارد زیر را زیر نظر داشته باشیم:
* نخواستن در آغوش گرفته شدن
* ناتوانی در آرام شدن هنگام ناراحتی، یا ناراحت شدن برای مدت طولانیتر از آنچه به نظر میرسد درست است
* بیقراری (مثلاً فریاد زدن، ناله کردن، گریه کردن)
* مشکلات غذا خوردن و خوابیدن
* عدم تماس چشمی با والدین یا مراقب، یا اجتناب از تماس چشمی با دیگران
* به نظر نمیرسد که با دیگران تعامل داشته باشد
* اغلب صداهای زیادی نمیسازد، مانند صداهای کوئینگ یا بلبل کردن
* استفاده نکردن از زبان همانطور که برای سن خود انتظار میرود
* از دست دادن مهارتهایی که زمانی میتوانست انجام دهد
* لجبازی
* پرخاشگری (مثلاً زدن، گاز گرفتن، نیشگون گرفتن)
* عصبانیت، ناامیدی، کوبیدن سر
* اضطراب جدایی یا کنارهگیری از والدین
* نگرانیهای رشدی (مثلاً رفتارهای اوتیسمی، مشکلات زبانی)
ترجمه: فتانه اسمعیلی
کارشناس ارشد روانشناسی
منبع:manhattanpsychologygroup.com